مبانی نظری و پیشینه پژوهش رشد پس از سانحه در ۴۸ صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات ابتدایی فایل:
تعداد صفحات: ۴۸ صفحه ( ۴۵ صفحه متن و ۳ صفحه منابع)
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش و با فرمت doc (آماده جهت پرینت)
نوع تایپ متن: کاملا استاندارد همچنین دارای پیشینه تحقیقاتی داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و بعضا متغیرهای مشابه می باشد.
کیفیت منابع: منابع کاملا جدید هستند:: منابع خارجی (شامل ۲۰۱۵) داخلی (شامل ۹۴)
منابع درون متنی و پایانی: دارد
قابل استفاده برای مقاطع: کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشته های روانشناسی، علوم تربیتی و مدیریت و سایر رشته های مرتبط
بخشی از متن:
بر اساس برخی مطالعات انجام شده در سال های اخیر، به نظر می رسد بسیاری از کسانی که بعد از حوادث تنش زا زنده مانده اند، تغییرات روان شناختی مثبتی را تجربه می کنند؛ که از آن تحت عنوان رشد پس از سانحه نام می برند که عبارت از تجربه یا درک ذهنی از تغییرات مثبت روان شناختی است که در اثر کشمکش با حادثه تنش زا ایجاد می شود (موریس، شاکسپیر فینچ و اسکات، ۲۰۱۲). که این رشد پس از سانحه می تواند زمینه ساز حل بسیاری از مشکلات روانشناختی مانند اضطراب، افسردگی و استرس شود (لاو و سابیستن، ۲۰۱۱).
نظریههای متعددی در زمینه فرآیند رشد پس از سانحه تدوین شده است. این نظریات مربوط به درک رشد پس از سانحه (PTG) به عنوان مفاهیمی در این مطالعه به شمار میآید که به شرح زیر هستند:
۱-مدل تجدید نظر شده PTG (تدسچی و کالهون، ۲۰۰۴).
۲-نظریه شناختی انطباق (تیلور، ۱۹۸۳).
۳-مدل صورت Janus از PTG (زولنر و میکر، ۲۰۰۴).
۱-مدل تجدید نظر شده تدسچی و کالهون (۲۰۰۴) از PTG
در این مدل تاثیر حوادث و سوانح به تاثیر زلزله تشبیه شده است. تاثیر روانی یا پریشانی روانی پس از سانحه، به عنوان یک هسته و مرکز رشد فرد فرض میشود که این پریشانی روانی حاصل چالش با اعتقادات، ایدهها و طرحوارههای موجود در ذهن شخص است و شخص را به سوی نشخوار فکری سازنده و ارادی سوق میدهد. در طول این نشخوار ذهنی این عقاید، ایدهها و طرحوارههای شخص مورد تجدید نظر قرار میگیرد و طرحوارههای جدیدی جایگزین طرحوارههای قبلی میشود. رشد در اثر به وجود آمدن طرحوارهها و باورهای جدید و استفاده از روشهای مقابلهای کارآمد به وجود میآید (جانوف و بولمن، ۲۰۰۶). در کنار این انحلال درونی یا شکست در چهارچوب شناختی، افراد تجربههای جسمی و روحی از دست دادن را نیز تجربه میکنند که با آسیب، درد و غم و اندوه ناشی از حادثه همراه است. رشد به عنوان نتیجه مقابله و رویارویی و بقا به عنوان یک محصول جانبی ناشی از مبارزه احساسی و شناختی افراد با تروما معنا مییابد. (تدسچی، کالهون، ۲۰۰۴). به نظر میرسد که تجربه پریشانی روانی جهت ترویج و تحریک بازسازی شناختی ضروری است و منجر به درک فرد از رشد میشود و از این رو عنصری حیاتی و ضروری در وضعیت بحرانی اوست. علاوه بر این، ادراک فرد از PTG تجربه فرد را از درد و رنج کاهش نمیدهد. محققان دریافتهاند که رشد و آشفتگی روانی به طور جدایی ناپذیری با هم مرتبط هستند. در زمینه آشفتگی روانی اعتقاد بر این است که مجبور کردن فرد به ارزیابی مجدد مشکل و صورت بندی مجدد دنیای خود به منظور سازگاری با تجربیات منفی امری ضروری است. تغییر در ساختار و چهارچوب جهان فرضی انگیزه لازم جهت رشد را فرآهم می آورد. بنابراین فرض بر این است که پس از سانحه رشد به وقوع می پیوندد (تدسچی و کالهون، ۲۰۰۴). از دیگر فرآیندهای توسعه و بالیدگی بوسیله درگیریهای احساسی فرد با حوادث ناگوار متمایز گردیده است حتی افرادی که تجربیات خود را از حوادث ناگوار گزارش نکردهاند در زمانی که مورد بررسی قرار گرفتهاند رشدی را گزارش کردهاند. (تدسچی و کالهون، ۲۰۰۴).
نوشتن دیدگاه